اینفلوئنسر مارکتینگ شاخهای از بازاریابی است که بر روی اشخاص خاصی از جامعه (یا استایل خاصی) متمرکز میشود. این نوع از بازاریابی، اشخاصی که بر روی خریداران بالقوه تأثیر میگذارند را تشخیص داده و به فعالیتهای بازاریابی حول این اینفلوئنسرها جهت میدهد. در واقع اینفلوئنسرها افرادی هستند که روی تعدادی از افراد تاثیرگذار هستند.
هنگامی که یک اینفلوئنسر یا به زبان رایج یک شاخ اینستاگرامی محتوایی را تولید میکند، خود را به عنوان یک خریدار بالقوه یا شخص ثالث نشان میدهد و محصول را گواهی میکند. اشخاص ثالث حتی در زنجیره تأمین هم وجود دارد (خرده فروشان، تولیدکنندگان و غیره) یا میتوانند به اصطلاح اینفلوئنسرهای ارزش افزوده باشند (مانند روزنامه نگاران، فرهنگیان، تحلیلگران، مشاوران حرفهای و غیره)
ایفلوئنسر و شبکه اجتماعی
سرویسهای تحت وب میتوانند برای به دام انداختن سایتهایی که بر اساس شبکههای اجتماعی کار میکنند استفاده شوند. در این شبکههای اجتماعی کاربران میتوانند روی مخاطبان خود تأثیرگذار باشند. در نهایت شرکت بازاریابی تأثیرگذار از تأثیرگذاران میخواهد تا با استفاده از محصولات یا سرویسهای یک شرکت خاص بر روی شبکههای اجتماعی خود محتوا ایجاد کرده و آن را به بحث بگذارند. سپس مشتریان میتوانند استفاده از محصولات شرکت را از طریق کسی که روی آنها تأثیر داشتهاست ببینند.
در حال حاضر حداقل ۷۰ کمپانی از طریق تأثیرگذاران محصولات خود را به نمایش میگذارند. طرفداران این روش از تبلیغات آنلاین ادعا دارند که این نوع فعالیت آنلاین در بازار داغ معاملات آفلاین آنها نیز تأثیر گذاشتهاست. برای مثال، Razorfish برای اولینبار یکی از گزارشها بازاریابی تأثیرگذار اجتماعی را منتشر کرد. این گزارش تئوریهای حول بازاریابی اجتماعی را به بحث میگذارد. از جمله این تئوریهای بازاریابی اجتماعی، اهمیت پویایی پوش/پول و توانمندسازی مصرف آنلاین، میزان اعتبار و اهمیت بازاریابی buzz میباشند.
به علاوه، فعالیتهای آنلاین میتوانند هسته اصلی تصمیمگیری آفلاین باشند. به این دلیل که مصرفکنندگان میتوانند محصولات را بررسی کرده و وبسایت را مرور کنند
منتقدان این روش آنلاین ادعا میکنند که بررسی منابع به صورت آنلاین میتواند به راحتی بخشی از اطلاعات و ورودیها را از قلم بیندازد. آنها ملاحظه میکنند که مبادله اطلاعات بسیار بیشتری در دنیای آفلاین رخ میدهد که در دنیای آنلاین حذف میشوند. در حقیقت، بیشترین مبادله اطلاعات به جای فضای مجازی، در صحبتهای روی در روی رخ میدهند. آنها ادعا میکنند که بیشینه این گسترش فرد به فرد (نزدیک به ۸۰ درصد) در صحبتهای روی در روی رخ میدهند. این در حالی است که بر اساس گزارشها، گسترش فرد به فرد در فضای مجازی تنها هفت تا ده درصد سهم را به خود اختصاص میدهد.
کارل نتیجهگیری میکند که به نظر میرسد بیشینه تبلیغات فرد به فرد، در فضای آفلاین رخ میدهد. این یافتهها زمانی بسیار جنجالی شد که سازمانها بیشتر به برندهایی توجه نشان دادند که در فضای مجازی به بحث گذاشتهشدهبودند. همچنین تحقیقات آکادمیک اخیر روی تبلیغات آنلاین تمرکز پیدا کرده بود؛ بنابراین توجه سازمانها هم به مکالمات آنلاین و هم به مکالمات آفلاین بسیار مهم است.
کلر فی در سال ۲۰۰۷ اعلام کرد، در حالی که پیش از این متخصصان برآورد کرده بودند ۸۰ درصد صحبتهای کلامی بازاریابی در فضای آفلاین اتفاق میافتد (چه روی در روی چه با تلفن)، تحقیقات جدید نشان میدهد که این تصور به ۹۲ درصد ارتقا یافتهاست.
نیت الیوت مشاهده میکند که سهم بسیار زیادی از کاربران یکدیگر را بهطور روی در روی تحت تأثیر قرار میدهند؛ و همین کاربران از طریق بلاگها یا شبکههای اجتماعی به مقدار کمتری تحت تأثیر قرار خواهند میگیرند.
و Fluent گزارش میدهد که به رغم اینکه معیارها به این سمت جهتگیری میکنند که «به یاد داشتن تأثیر فعالیتهای آنلاین روی تصمیمات خرید بسیار مهم است.» همچنین نظرسنجیها بیان میکنند که «جامعه نظرسنجی به دوستان آفلاین خود اعتماد بیشتری دارند. این آمار اعتماد ۷۳ درصد برای دوستان آفلاین در مقابل تنها ۳۳ درصد از دوستان آنلاین میباشد.»